سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جمعه 93 فروردین 15 , ساعت 6:0 عصر


دویدم و دویدم

به مسجدی رسیدم

چند تا پرنده دیدم

طفلکی ها ، انگاری خسته بودند

بالای گلدسته ها نشسته بودند

چند تا کبوتر روی گنبد بودند

با هر چی که تنبلی بود، بد بودند

تا سر گلدسته ها پر می زدند

به دوستاشون اون بالا سر می زدند

اذان که شد با همدیگر پریدند

تو آسمون آبی صف کشیدند

انگاری که وقت نماز شون بود

وقت خوش رازو نیازشون بود

« جواد محقق، رشد نوجوان »




لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 

تصویر ثابت

تصویر ثابت

کد قفل کردن راست کلیک